به گزارش تحریریه خطروز – خطکش، رضوانه خلج: «ما پنج خواهر و یک برادریم. در خانواده ما، من اولین کسی بودم که حصار ورود به دانشگاه دولتی را شکستم، درحالیکه این هدف برایم دستنیافتنی بود.» این کلمات بههمچسبیده که به جملهای تأملبرانگیز تبدیل شدهاند، متعلق به دانشآموزی است که در منطقهای محروم موفق به کسب رتبه برتر در کنکور سراسری شد. او یکی از چند صد دانشآموزی است که با پیگیری و شناسایی رضا کلهر و همسرش فاطمه، توانستهاند به موفقیت در کنکور برسند. قصه رضا و فاطمه امسال در قالب مستندی با عنوان «پندار» در جشنواره حقیقت حضور داشت.
مؤسسه «سلمان» با تلاش دو زوج قزوینی که از رتبههای برتر کنکور بودند و تصمیم گرفتند شیرینی این موفقیت را به کام دانشآموزان مناطق محروم کشور بچشانند، شکل گرفت. رضا و فاطمه، ابتدا از تدریس حضوری و برگزاری کلاسهای کنکور و مشاوره در دبیرستانی در یکی از مناطق محروم قزوین، کار خود را آغاز کردند و حتی با کسب نتیجه مطلوب و قبولی تعدادی از دانشآموزان این دبیرستان در دانشگاههای دولتی هم، کار خود را متوقف نکردند.
مؤسسه سلمان و دیگر کانونهای مردمی که در این زمینه فعالیت میکنند، بر این باورند که؛ یکی از راهکارهای مهم در اصلاح وضعیت سیاسی و فاصله طبقاتی موجود در کشور، ورود طبقه مستضعف و محروم به مناصب و مسئولیتهای تعیینکننده است تا مسئولیتهای مهم کشور به دست انسانهایی لمس شوند که طعم فقر و محرومیت را چشیدهاند. هرچند این دغدغه و چشمانداز نیکوییست اما نکته حائز اهمیت آن است که فعالیت این گروههای جهادی به دلیل ناتوانی در رفع کامل فقر و محرومیت قشر مستضعف، نهتنها موجب راهیابی آنها به رشتههای تحصیلی کلیدی نمیشود؛ بلکه صرفاً مقدمات ورودشان به دانشگاههای دارای بورسیه را فراهم میکند.
امروز که آمارهای منتشر شده از سوی وزارت آموزشوپرورش و سازمان سنجش آموزش کشور خبر از بیعدالتی روشن در مسیر ناهموار قبولی دانشآموزان کمبرخوردار را میدهد، گروههای خیریه و کانونهای جهادی بیش از گذشته برای زدودن این بیعدالتی به میدان آمدهاند. هر چند اهمیت و ارزش کار جهادی در حوزه آموزش برای دانشآموزان مناطق محروم بر کسی پوشیده نیست؛ اما بُعد پنهان فعالیتهای جهادی آموزشی، گسترش و تشدید رویکرد خیریهای نسبت به مسئله نهادی و ساختاری چون عدالت در آموزشوپرورش است. در این رویکرد فعالیتهای جهادی مردمی خود را بهعنوان جایگزین دولت در این مسئله میشمارند و بهجای اصلاح ساختاری و تغییر بنیادین، تسکین موقتی نصیب مسئلههای نهادی و بنیادین دانشآموزان مناطق محروم میشود. اما پرسشی که مطرح میشود این است که؛ این نوع از مواجهه با مسئله عدالت در کنکور تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ و چقدر میتواند تسکیندهنده دانشآموزان محروم باشد؟ رویکردهای خیریهای و مقطعی نسبت به مسئله فقر و بیعدالتی نه تنها بیعدالتی در کنکور سراسری را کم نمیکند بلکه تا اندازهای میتواند سپر بلای بانیان وضع موجود شود و بدین ترتیب حل ریشهای مسائل مهم در حوزه عدالت آموزشی، مورد غفلت عمومی قرار گیرد.