نه به جداسازی آموزش

صد سال (1950-1849) مدرسه سیاهان و سفیدها جدا بود. سفیدهای بسیاری در دفاع از جداسازی تجمع می‌کردند و سیاه‌ها می‌گفتند برابری!
رای دادگاه [Plessy v Ferguson 1896] این بود: «جدا اما برابر». جدا شدند اما ۴۰ سال بعد هم برابر نشد؛ چون تبعیض در ذات جداسازی است. «نمیشود جدا بود، اما برابر بود».
امروز در مدارس ایران جداسازی میان سیاه و سفید نیست اما ‎آموزش طبقاتی، جداسازی و ‎تبعیض دولتی حکایت مشابهی دارد.عادل برکم

 

دلایل ما برای مخالفت با جداسازی آموزش:

  • «تنوع مدرسه بهانه‌ای برای خصوصی‌سازی»
    اگر بپذیریم مهمترین عامل آموزش طبقاتی و نابرابر خصوصی‌سازی است، باید گفت تنوع نیز بهانه‌ای برای این مهم است. تعیین شهریه آن هم مطابق اسم مدرسه یعنی ربط دادن نوع مدرسه دانش‌آموز به درآمد والدین. یعنی پذیرفته‌ایم هر دانش‌آموز به اندازه توان مالی والدین از امکانات آموزش بهره‌مند شود، این رسما «‌کالایی‌شدن آموزش» است.
  • ‏«ایجاد تنفر اجتماعی»
    جدایی، غریبگی و غریبگی، تنفر می‌آورد. وقتی دانش‌آموزان را برحسب خطکش‌های متعدد در مدارس تفکیک کنیم یعنی هم گسست اجتماعی را آغاز کرده‌ایم و هم تولید تنفر را.
  • «ایجاد دغدغه کاذب و تشریفاتی‌شدن آموزش»
    تنوع مدرسه باعث شده است بیش از آنکه کارکرد آموزشی مدرسه موردتوجه باشد، برند مدرسه ابزاری برای فخرفروشی در تعاملات اجتماعی و نمادی برای طبقات اجتماعی_اقتصادی شود.
  • ‏«تنزل کیفیت مدارس عادی و محروم»
    دسته‌بندی مدارس باعث میشود مدیران آموزش و پرورش همه مدارس را با یک چشم نبینند و توزیع امکانات با اولویت باشد و در نتیجه مدارس عادی و محروم در انتها قرار گیرند.
  • «تجربه همزیستی و صلح»
    مدرسه محل یادگیری است، اما یادگیری فقط کتاب و درس نیست. برای مثال در دبستان رستم‌گیو دانش‌آموز زرتشتی و مسلمان کنار هم درس می‌خوانند و جشن مذهبی می‌گیرند. تجربه همزیستی زیباتر، آموزنده‌تر و موثرتر سراغ دارید؟
  • «آموزش تفاهم و تمرین تحمل»
    امروز بسیاری از صاحبنظران تعلیم و تربیت دنیا در اینکه تفکیک حداقلی صورت بپذیرد و تاحد ممکن معلولیت باعث تفکیک نشود هم‌نظرند و پژوهش‌های زیادی بیانگر وجوه مثبت یادگیری بوده است.
  • «مافیای فروش استرس آموزشی»
    شوق تفکیک دانش‌آموزان باعث آزمون‌گرایی می‌شود. آزمونها ملاک موفقیت فرزندان و دوست‌داشتنشان میشود. همزمان که به آنها استرس هدیه می‌دهیم و اعتماد به‌نفسشان را می‌گیریم و مافیای ضدآموزشی و کسب‌وکارهای کاذب دلال‌صفت را رشد می‌دهیم.
  • ‌«فرصت نابرابر و شکاف آموزشی»
    رقابت برای مدارس خاص که آزمون ورودی دارند، ناعادلانه است چون فرصت برابری وجود ندارد. ورودی این مدارس از سال هفتم است و شانس دانش‌آموزان برخوردار مدارس غیردولتی و بسته‌های آموزشی بسیار بیشتر از افرد محروم بااستعداد است.
  • ‌«تضعیف محرومین، یارانه آموزشی به اغنیا»
    گاها گفته میشود شما که با سمپاد و نمونه مخالف هستید جایگزینتان برای محرومین چیست؟ این سوال جوابی ندارد، چون فرض سوال غلط است. مشاهدات نشان میدهد مدارس خاص شاهد، سمپاد و نمونه بیشتر از آنکه شاهد حضور استعدادهای محروم باشد، ‏دقیقا شبیه نفرات برتر کنکور خالی از حضور محرومین است. در این مدارس علاوه‌بر دریافت شهریه از والدین، دولت هم سرانه بیشتری را به دانش‌آموزان این مدارس اختصاص می‌دهد. حاصل این تبعیض دولتی رسما سرکوب محرومین است.
  • ‏«سرکوب روانی، قتل انگیزه»
    وقتی گروهی را تحت عنوان تیزهوش، نمونه، غیردولتی و… جدا می‌کنیم عده‌ای جامانده به هردلیل را برچسب زده‌ایم؛ برچسب‌زدن و کدگذاری‌هایی که باعث افت انگیزه و تلاش آنها می‌شود و این مرگ انگیزه‌هاست که ترسناک‌تر از فرار مغزهاست.
  • ‏«کاهش انگیزه معلمان و برندینگ برای مدارس غیردولتی»
    وقتی سیاست آموزش‌وپرورش جداسازی و اولویت‌گذاری باشد، معلم هم برچسب میزند، انگیزه معلمان مدارس عادی را می‌کشد و علاوه‌بر شناسایی معلمان زبده باعث کوچ آنها در ساعات غیرموظف به مدارس غیردولتی و برندینگ آنها می‌شود.
  • ‏«کاهش کیفیت آموزش»
    براساس مطالعات جان هتی، از مهم‌ترین عوامل مؤثر بیش از کاهش نفرات کلاس (0.21) برآورد معلمان از دستاورد کلاس (1.29) است. تفکیک دانش‌آموزان ناخودآگاه انتظارات معلم را محدود می‌کند اما در یک محیط مختلط، انتظارات معلمان متنوع‌تر و انعطاف‌پذیرتر است.
  • «متهم رونق خصوصی‌سازی»
    گفته میشود حذف تنوع به توسعه غیردولتی‌ها کمک میکند، اما تجربه سالهای گذشته نشان داده، تفکیک دانش‌آموزان از عوامل توسعه غیردولتی‌ها و رغبت مردم به مدارس خصوصی بوده است. چراکه با تفکیک و سیاست جداسازی عملا تبعیض دولتی بین مدارس صورت گرفته و ‏باعث ایجاد شکاف و نابرابری بین مدارس شده است. مدارس دولتی در نتیجه محروم ماندن از امکانات و معلمان زبده با افت عملکرد همراه بوده‌اند. همین مسئله باعث شده خانواده‌ها تمام تلاش خود را کنند تا فرزندانشان به مدارس خاص برود اما اگر بهردلیل موفق نشوند، علاوه‌بر تحمل اثرات روانی، خانواده عزم خود را بر ثبت‌نام فرزند در غیردولتی می‌گذارند.
  • ‏«نفی جداسازی تیزهوشان توسط کارشناسان»
    امروزه هم نخبه‌پروری و هم جداسازی تیزهوشان توسط کارشناسان نفی میشود و مقالات و گزارش‌های زیادی به فارسی و انگلیسی وجود دارد. اما بدلیل سیاسی شدن داستان سمپاد و ورود رهبری نظرات کارشناسی نادیده گرفته میشود.
Avatar photo
رسانه خط‌کش صریح و معلمانه

دیدگاهتان را بنویسید